به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۷۲: مشکین کله تو گر شبست ای دلدار

1130عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مشکین کله تو گر شبست ای دلدار

خورشید در او چرا گرفته ست قرار

خیره ست در آن کله خرد را دیدار

دیدار بلی خیره بود در شب تار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۱: اکنون که شدی به بتکده عاشق زار 2شمارهٔ ۱۷۲: مشکین کله تو گر شبست ای دلدار 3شمارهٔ ۱۷۳: نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر 4شمارهٔ ۱۷۴: تا دیده ام آن روی چو خورشید انور 5شمارهٔ ۱۷۵: اندیشه مکن به کارها در بسیار 6شمارهٔ ۱۷۶: ای مهر تو چون چهار طبع اندر خور 7شمارهٔ ۱۷۷: اندک اثر آبله بر دو رخ یار 8شمارهٔ ۱۷۸: در زندان تا کرد مرا گردون پیر 9شمارهٔ ۱۷۹: سلطان ملک ای عزیز فرزند پدر 10شمارهٔ ۱۸۰: چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر 11شمارهٔ ۱۸۱: از سنگم یا ز چیستم جان پدر 12شمارهٔ ۱۸۲: بر مرگ تو چون نمویم ای جان پدر 13شمارهٔ ۱۸۳: می گویمت ای سعادت ای نیک پسر 14شمارهٔ ۱۸۴: در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر 15شمارهٔ ۱۸۵: گویی که هوا به زیر گردست امروز 16شمارهٔ ۱۸۶: عشقت کشتم که غم درودم شب و روز 17شمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز 18شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 19شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 20شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 21شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 22شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 23شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 24شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 25شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 26شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 27شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 28شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 29شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 30شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 31شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 32شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...33شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 34شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 35شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 36شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 37شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 38شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 39شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 40شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 41شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 42شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 43شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 44شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 45شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 46شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 47شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 48شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 49شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 50شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 51شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 52شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 53شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 54شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 55شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 56شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 57شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 58شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 59شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 60شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 61شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 62شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 63شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 64شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 65شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 66شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 67شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 68شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 69شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 70شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 71شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 72شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 73شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 74شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 75شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 76شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 77شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 78شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 79شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 80شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 81شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 82شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 83شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 84شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 85شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 86شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 87شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 88شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 89شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 90شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 91شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 92شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 93شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 94شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 95شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 96شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 97شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 98شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 99شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 100شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 101شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 102شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 103شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 104شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 105شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 106شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 107شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 108شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 109شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 110شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 111شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 112شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 113شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 114شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 115شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 116شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 117شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 118شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 119شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 120شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 121شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 122شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 123شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 124شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 125شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 126شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 127شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 128شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 129شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 130شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 131شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 132شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 133شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 134شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 135شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 136شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 137شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 138شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 139شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 140شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 141شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 142شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 143شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 144شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 145شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...146شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 147شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 148شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 149شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 150شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 151شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 152شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 153شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 154شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 155شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 156شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 157شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 158شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 159شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 160شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 161شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 162شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 163شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 164شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 165شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 166شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 167شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 168شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 169شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 170شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 171شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 172شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 173شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 174شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 175شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 176شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 177شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 178شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 179شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 180شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 181شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 182شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 183شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 184شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 185شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 186شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 187شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 188شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 189شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 190شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 191شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 192شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 193شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 194شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 195شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 196شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 197شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 198شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 199شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 200شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 201شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 202شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 203شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 204شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 205شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 206شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 207شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 208شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 209شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 210شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 211شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 212شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 213شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 214شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 215شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 216شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 217شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 218شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 219شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 220شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 221شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 222شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 223شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 224شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 225شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 226شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 227شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ