به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز

630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای فقر بخاست روز بازار تو خیز

در کوکبه سپاه سالار آویز

ای نصرت دین بخیر بگشای نخیز

ای کفر زریر بوحلیم است گریز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۶: عشقت کشتم که غم درودم شب و روز 2شمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز 3شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 4شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 5شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 6شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 7شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 8شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 9شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 10شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 11شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 12شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 13شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 14شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 15شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 16شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 17شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...18شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 19شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 20شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 21شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 22شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 23شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 24شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 25شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 26شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 27شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 28شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 29شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 30شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 31شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 32شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 33شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 34شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 35شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 36شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 37شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 38شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 39شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 40شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 41شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 42شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 43شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 44شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 45شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 46شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 47شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 48شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 49شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 50شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 51شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 52شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 53شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 54شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 55شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 56شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 57شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 58شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 59شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 60شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 61شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 62شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 63شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 64شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 65شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 66شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 67شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 68شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 69شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 70شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 71شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 72شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 73شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 74شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 75شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 76شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 77شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 78شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 79شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 80شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 81شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 82شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 83شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 84شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 85شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 86شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 87شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 88شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 89شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 90شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 91شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 92شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 93شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 94شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 95شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 96شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 97شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 98شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 99شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 100شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 101شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 102شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 103شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 104شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 105شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 106شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 107شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 108شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 109شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 110شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 111شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 112شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 113شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 114شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 115شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 116شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 117شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 118شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 119شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 120شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 121شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 122شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 123شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 124شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 125شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 126شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 127شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 128شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 129شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 130شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...131شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 132شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 133شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 134شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 135شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 136شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 137شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 138شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 139شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 140شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 141شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 142شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 143شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 144شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 145شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 146شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 147شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 148شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 149شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 150شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 151شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 152شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 153شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 154شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 155شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 156شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 157شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 158شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 159شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 160شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 161شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 162شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 163شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 164شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 165شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 166شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 167شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 168شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 169شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 170شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 171شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 172شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 173شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 174شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 175شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 176شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 177شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 178شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 179شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 180شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 181شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 182شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 183شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 184شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 185شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 186شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 187شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 188شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 189شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 190شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 191شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 192شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 193شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 194شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 195شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 196شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 197شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 198شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 199شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 200شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 201شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 202شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 203شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 204شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 205شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 206شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 207شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 208شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 209شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 210شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 211شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 212شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ