به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز

680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چرخ از دم کون برنمی گردد باز

گاهیم به ناز دارد و گه به نیاز

کس نیست که از منش فرو گوید راز

کز ما بدگر کنده بروتی پرداز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 2شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 3شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 4شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 5شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 6شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 7شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 8شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 9شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 10شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 11شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 12شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 13شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 14شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 15شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...16شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 17شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 18شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 19شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 20شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 21شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 22شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 23شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 24شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 25شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 26شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 27شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 28شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 29شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 30شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 31شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 32شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 33شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 34شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 35شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 36شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 37شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 38شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 39شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 40شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 41شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 42شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 43شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 44شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 45شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 46شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 47شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 48شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 49شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 50شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 51شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 52شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 53شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 54شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 55شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 56شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 57شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 58شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 59شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 60شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 61شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 62شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 63شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 64شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 65شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 66شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 67شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 68شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 69شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 70شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 71شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 72شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 73شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 74شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 75شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 76شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 77شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 78شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 79شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 80شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 81شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 82شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 83شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 84شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 85شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 86شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 87شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 88شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 89شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 90شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 91شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 92شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 93شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 94شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 95شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 96شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 97شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 98شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 99شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 100شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 101شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 102شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 103شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 104شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 105شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 106شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 107شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 108شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 109شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 110شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 111شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 112شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 113شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 114شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 115شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 116شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 117شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 118شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 119شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 120شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 121شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 122شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 123شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 124شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 125شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 126شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 127شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 128شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...129شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 130شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 131شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 132شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 133شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 134شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 135شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 136شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 137شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 138شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 139شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 140شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 141شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 142شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 143شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 144شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 145شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 146شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 147شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 148شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 149شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 150شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 151شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 152شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 153شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 154شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 155شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 156شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 157شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 158شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 159شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 160شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 161شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 162شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 163شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 164شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 165شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 166شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 167شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 168شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 169شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 170شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 171شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 172شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 173شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 174شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 175شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 176شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 177شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 178شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 179شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 180شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 181شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 182شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 183شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 184شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 185شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 186شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 187شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 188شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 189شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 190شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 191شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 192شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 193شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 194شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 195شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 196شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 197شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 198شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 199شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 200شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 201شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 202شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 203شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 204شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 205شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 206شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 207شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 208شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 209شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 210شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ