کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست

    نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست

    گوئی اندر کشور ما بر نمی‌خیزد وفا

    یا خود اندر هفت کشور هیچ جائی برنخاست

    خون به خون می‌شوی کز راحت نشانی مانده نیست

    خود به خود می ساز کز همدم وفائی برنخاست

    از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک

    هرگز از کاشانهٔ کرکس همائی برنخاست

    باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنون

    از زمین مردمی مردم گیائی برنخاست

    وحشتی داری برو با وحش صحرا انس گیر

    کز میان انس و جان وحشت زدائی برنخاست

    کوس وحدت زن درین پیروزه گنبد کاندراو

    از نوای کوس وحدت به نوائی برنخاست

    درنورد از آه سرد این تخت نرد سبز را

    کاندر او تا اوست خصل بی‌دغائی برنخاست

    میل در چشم امل کش تا نبیند در جهان

    کز جهان تاریک‌تر زندان سرائی برنخاست

    از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک

    هرگز از گوگرد تنها کیمیائی برنخاست

    از کس و ناکس ببر خاقانی آسا کز جهان

    هیچ صاحب درد را صاحب دوائی برنخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha