کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتش عشق تو دید صبرم و سیماب شد

    هستی من آب گشت، آب مرا آب شد

    از تف عشق تو دل در کف سودا فتاد

    سوخته چون سیم گشت، کشته چو سیماب شد

    سوخت مرا عشق تو جان به حق النار برد

    کوره عجب گرم بود سوخته پرتاب شد

    دوش گرفتم به گاز نیمهٔ دینار تو

    چشم تو با زلف گفت، زلف تو در تاب شد

    شب همه مهتاب و من کردم سربازیی

    بس که سر شبروان، در شب مهتاب شد

    هم به پناه رخت نقب زدم بر لبت

    باک نکردم که صبح آفت نقاب شد

    این چه حدیث است باز من که و عشق تو چه

    خاصه وفا در جهان گوهر نایاب شد

    چیست به دیوان عشق حاصل کارم جز آنک

    عمر سبک پای گشت، بخت گران خواب شد

    هستی خاقانی است غارت عشق ای دریغ

    هرچه شبان پرورید روزی قصاب شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha