کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبر آن به که کسش نشناسد

    نوبر آن به که خسش نشناسد

    ماه سی روزه به از چارده شب

    که نه سگ نه عسسش نشناسد

    مست به عاشق و پوشیده چنانک

    کس خمار هوسش نشناسد

    دل هم از درد به جانی به از آنک

    هر طبیبی مجسش نشناسد

    بخ‌بخ آن بختی سرمست که کس

    های و هوی جرسش نشناسد

    کو سواری که شود کشتهٔ عشق

    عقل داغ فرسش نشناسد

    عاشق از روی شناسی به بلاست

    خرم آن کس که کسش نشناسد

    عشق را مرغ هوائی باید

    کاین هوا گون قفسش نشناسد

    استخوانی طلبد جان همای

    که به صحرا مگسش نشناسد

    آسمان هرچه بزاید بکشد

    زانکه فریاد رسش نشناسد

    روستم بین که به خون ریز پسر

    کند آهنگ و پسش نشناسد

    خوش نفس دارد خاقانی لیک

    چرخ، قدر نفسش نشناسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha