به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل بشد از دست دوست را به چه جویم
نطق فروبست، حال دل به چه گویم
نیست کسم غمگسار، خوش به که باشم
هست غمم بیکنار لهو چه جویم
چون به در اختیار نیست مرا بار
گرد سرا پردهٔ مراد چه پویم
زخم بلا را چو کعبتین همه چشمم
زنگ عنا را چو آینه همه رویم
از در من عافیت چگونه درآید
چون نشود پای محنت از سر کویم
بس که شدم کوفته در آتش اندوه
گوئی مردم نیم که آهن و رویم
تیره شد آبم ز بس درنگ در این خاک
کاش اجل سنگ بر زدی به سبویم
بخت ز من دست شست شاید اگر من
نقش امید از رخ مراد بشویم
چون دل خود را به غم سپارم ازین روی
دشمن خاقانیم مگر که نه اویم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.