کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلا زارت برون نتوان نهادن

    قدم در موج خون نتوان نهادن

    بر اسب عمر هرای جوانی است

    بر او زین سرنگون نتوان نهادن

    تو را هر دم غم صد ساله روزی است

    ذخیره زین فزون نتوان نهادن

    به کتف عمر میکش بار محنت

    که بر دهر حرون نتوان نهادن

    به نامت چون توان کرد ابلقی را

    که داغش بر سرون نتوان نهادن

    در این منزل رصد جهان می‌ستاند

    گنه بر رهنمون نتوان نهادن

    خراب است آن جهان کاول تو دیدی

    اساسی نو کنون نتوان نهادن

    به صد غم ریسمان جان گسسته است

    غمی را پنبه چون نتوان نهادن

    دلی کز جنس برکندی نگهدار

    که بر ناجنس و دون نتوان نهادن

    سرت خاقانیا در بیم راهی است

    کز آنجا پی برون نتوان نهادن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha