کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم

    به خاک پای او کامید خاک پای او دارم

    ازو تا جان اگر فرقی کنم کافر دلی باشد

    من آنگه جای او دانم که جان را جای او دارم

    گر او از لطف عام خود مرا مقبول خود دارد

    نیندیشم که چون خاصان قبول رای او دارم

    اگر دل در غمش گم شد چه شاید کرد، گو گم شو

    دل اینجا از سگان کیست تا پروای او دارم

    بن هر موی را گر باز پرسی تا چه سر دارد

    ندا آید که تا سر دارم این سودای او دارم

    به جان او کزو جان را به درد اوست خرسندی

    که جان داروی خویش از درد جان افزای او دارم

    شکارم کرد زلف او چو آتش سرخ رخ زانم

    که در گردن کمند زلف دود آسای او دارم

    اگر صد جان خاقانی به بالایش برافشانم

    خجل باشم که این خلعت نه بر بالای او دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha