کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خون دلم مخور که غمان تو می‌خورم

    رحمی بکن که زخم سنان تو می‌خورم

    هر می که دیده ریخت به پالونهٔ مژه

    یاد خیال انس رسان تو می‌خورم

    گفتی چه می‌خوری که سفالین لبت پر است

    درد فراق ناگذران تو می‌خورم

    ای ساقی فراق گرانی همی برم

    نوشی بزن سبک که گران تو می‌خورم

    طعنه زنی مرا که غم جان همی خوری

    جان آن توست من غم از آن تو می‌خورم

    هر دشمنی که زهر دهد دوستکانیم

    زهرش به یاد نوش لبان تو می‌خورم

    گفتی که از سگان کی؟ از سگان تو

    کسیب دست سنگ فشان تو می‌خورم

    رنجه مکن زبانت به دشنام چون منی

    حقا که من دریغ زبان تو می‌خورم

    بر دست تو چو تیر تو لرزم ز چشم بد

    هرگه که زخم تیر و کمان تو می‌خورم

    مسمار بر لبم زدی و نعل بر جبین

    پس ذم کنی مرا که غمان تو می‌خورم

    من خاک پایم آب دهان ز آتش هوات

    وانگه چو نای دم ز دهان تو می‌خورم

    کافور دان شود ز دم سرد من فلک

    از بس که دم ز غالیه دان تو می‌خورم

    بردی گمان که بر دل خاقانی اندهی است

    من اندهش به بوی گمان تو می‌خورم

    خاک توام ولیک چه خاکی که جرعه ریز

    از جام شاه ملک ستان تو می‌خورم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha