کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد نفس صبح و سلامت نرسانید

    بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

    یا تو به دم صبح سلامی نسپردی

    یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید

    من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم

    چه سود که بختم سوی بامت نرسانید

    باد آمد و بگسست هوا را زره ابر

    بوی زرهٔ غالیه فامت نرسانید

    بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد

    زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید

    عمری است که چون خاک جگر تشنهٔ عشقم

    و ایام به من جرعهٔ جامت نرسانید

    مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشق

    خود عشق چنین مرغ به دامت نرسانید

    خاقانی ازین طالع خود کام چه جوئی

    کو چاشنی کام به کامت نرسانید

    نایافتن کام دلت کام دل توست

    پس شکر کن از عشق که کامت نرسانید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha