کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاکی دلم به گرد وصالش کجا رسد

    سرگشته می‌دود به خیالش کجا رسد

    چون آفتاب سایه به ماهی نبیندش

    دیوانه‌ای چو من به هلالش کجا رسد

    خود عالمی پر است که سلطان غلام اوست

    چون من تهی دوی به وصالش کجا رسد

    فتراک او بلندتر از چتر سنجری است

    دست من گدا به دوالش کجا رسد

    تا در لبش خزینه همه لعل و گوهر است

    درویش را زکات ز مالش کجا رسد

    تا صد هزار دانهٔ دلها سپند اوست

    عین الکمال خود به کمالش کجا رسد

    عشقش چو آفتاب قیامت دل بسوخت

    عشقش قیامتی است زوالش کجا رسد

    خاقانی اینت غم که دلت نزد او گریخت

    نظاره کن ز دور که حالش کجا رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha