کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست

    سلامت کرانه کرد، خود اندر میان نشست

    برآمد سپاه عشق به میدان دل گذشت

    درآمد خیال دوست در ایوان جان نشست

    مرا باز تیغ صبر بفرسود و زنگ خورد

    مگر رنگ بخت داشت بر او زنگ از آن نشست

    فغان از بلای عشق که در جانم اوفتاد

    تو گفتی خدنگ بود که در پرنیان نشست

    مرا دی فریب داد که خاقانی آن ماست

    به امید این حدیث چگونه توان نشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha