کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد

    مرا دردی است اندر دل که مرهم بر نمی‌تابد

    سگ کوی تو را هر روز صد جان تحفه می‌سازم

    که دندان مزد چون اوئی ازین کم برنمی‌تابد

    مرا کی روی آن باشد که در کوی تو ره یابم

    که از تنگی که هست آن ره نفس هم برنمی‌تابد

    مرا با عشق تو در دل هوای جان نمی‌گنجد

    مگر یک رخش در میدان دو رستم برنمی‌تابد

    مرا کشتی به تیر غمزه وانگه طره ببریدی

    مکن، طره مبر کاین قدر ماتم برنمی‌تابد

    که باشد جان خاقانی که دارد تاب درد تو

    که بردابرد حسن تو دو عالم برنمی‌تابد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha