به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد
آواز بینیازی از آسمان برآمد
تا پرده گشت مویت در پرده رفت رویت
روز جهان فرو شد راز نهان برآمد
هر کو چو شمع پرورد از آتش تو جان را
جانش هلاک تن شد خنده زنان برآمد
با این جفا که اکنون با عاشقان نمودی
روزی نگفت یک کس کز یک فغان برآمد
هر مرغ را که روزی زلف تو دامگه شد
آمد قضا که روزیش از آشیان برآمد
جان گران بها به تو بخشم به عرض بوسی
بستان مده جگر که نه بر تو گران برآمد
عشق تو گوهری که گنج روان بیرزد
وهمم در این فرو شد کو از چه کان برآمد
خاقانی آن توست بر او تیغ چون کشیدی
خود بیمصاف جانا با او توان برآمد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.