کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تب دوشین در آن بت چون اثر کرد

    مرا فرمود و هم در شب خبر کرد

    برفتم دست و لب خایان که یارب

    چه تب بود اینکه در جانان اثر کرد

    بدیدم زرد رویش گرم و لرزان

    چو خورشیدی که زی مغرب سفر کرد

    بفرمودم که حاضر گشت فصاد

    برای فصد، قصد نیشتر کرد

    بهر نیشی که بر قیفال او زد

    مرا صد نیش هندی در جگر کرد

    مرا خون از رگ جان ریخت لیکن

    ورا خون از رگ و بازو بدر کرد

    به نوک غمزه هر خون کو ز من ریخت

    ز راه دستش اندر طشت زر کرد

    تو گفتی روی خاقانی است آن طشت

    که خون دیده بر وی رهگذر کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha