کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد

    در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد

    کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش

    تسبیح در آویزد، زنار دراندازد

    دلها به خروش آید چون زلف برافشاند

    جان‌ها به سجود آید چون پرده براندازد

    در عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزد

    در رزمگه زلفش گردون سپر اندازد

    شکرانهٔ آن روزی کاید به شکار دل

    من زر و سراندازم گر کس شکر اندازد

    از روی کله داری بر فرق سراندازان

    از سنگ‌دلی هر دم سنگی دگر اندازد

    هان ای دل خاقانی جانبازتری هر دم

    در عشق چنین باید آن کس که سراندازد

    این تحفهٔ طبعی را بطراز و به دریا ده

    باشد که به خوارزمش دریا به در اندازد

    تا تازه کند نامش در بارگه شاهی

    کافلاک به نام او طرز دگر اندازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha