کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا وصلت به جانی برنیاید

    تو را صد جان به چشم اندر نیاید

    به دیداری قناعت کردم از دور

    که تو ماهی و مه در برنیاید

    بدان شرطی فروشد دل به کویت

    که تا جان برنیاید، برنیاید

    تو خود دانی که آن دل کو تو را خواست

    برای خشک جانی برنیاید

    به میدان هوا در تاختم اسب

    به اقبالت مگر در سر نیاید

    اگر روزم فرو شد در غم تو

    فرو شو گو قیامت برنیاید

    بد آمد حال خاقانی ز عشقت

    سپاسی دارد ار بدتر نیاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha