کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است

    از آن نعرهٔ من چنین خوش فتاده است

    به هفت آسمان هشتمین در فزایم

    ز دود دلی کاسمان‌وش فتاده است

    من آن آب نادیه نخل بلندم

    که از جان من در من آتش فتاده است

    غلط گفته‌ام نخل چه؟ کز دو دیده

    چو نیلوفرم آب مفرش فتاده است

    دلم عافیت می‌شمارد بلا را

    بنام ایزد این دل بلاکش فتاده است

    امیدم به اندازهٔ دل رسیده است

    خدنگم به بالای ترکش فتاده است

    منم خرم و یک فتاده است نقشم

    شما غمگن و نقشتان شش فتاده است

    بر اسب بلا من به منزل رسیدم

    کجائی تو کز بادت ابرش فتاده است

    من و گوشه‌ای کمتر از گوش ماهی

    که گیتی چو دریا مشوش فتاده است

    عجب کعبتینی است بی‌نقش گیتی

    ولی تخت نردش منقش فتاده است

    منه بیش خاقانیا بر جهان دل

    که عاشق کش است ارچه دلکش فتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha