کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست

    از جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست

    شب نیست تا ز جنبش زنجیر مهر او

    حلقهٔ دلم به حلقهٔ زلفش اسیر نیست

    گفتا به روزگار بیابی وصال ما

    منت پذیرم ارچه مرا دل‌پذیر نیست

    دل بر امید وعدهٔ او چون توان نهاد

    چون عمر پایدار و فلک دستگیر نیست

    بار عتاب او نتوانم کشید از آنک

    دل را سزای هودج او بارگیر نیست

    بی‌کار ماند شست غم او که بر دلم

    از بس که زخم هست دگر جای تیر نیست

    خود پرده‌ام دراندم و خود گویدم که هان

    خاقانیا خموش که جای نفیر نیست

    اندر جهان چنان که جهان است در جهان

    او را به هر صف که بجوئی نظیر نیست

    او را نظیر هست به خوبی در این جهان

    خاقان اکبر است که او را نظیر نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha