کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است

    در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است

    درد کهنت بود برآورد روزگار

    این درد تازه روی نگوئی چه نوبر است

    شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن

    اینجا چه جای غم‌زدگان قلندر است

    گفتم مورز عشق بتان گرچه جور عشق

    انصاف می‌دهم که ز انصاف خوش‌تر است

    اینجا و در دمشق ترازوی عاشقی است

    لاف از دمشق بس که ترازوت بی‌زر است

    اکنون که دیدی آن سر زنجیر مشک پاش

    زنجیر می‌گسل که خرد حلقه بر در است

    جوجو شدی برابر آن مشک و طرفه نیست

    هرجا که مشک بینی جوجو برابر است

    از کس دیت مخواه که خون‌ریز تو تویی

    نقب از برون مجوی که دزد اندرون در است

    خاقانی است و چند هزار آرزوی دل

    دل را چه جای عشق و چه پروای دلبر است

    بیچاره زاغ را که سیاه است جمله تن

    از جمله تن سپیدی چشمش چه درخور است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha