کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که در عاشقی قدم نزده است

    بر دل از خون دیده نم نزده است

    او چه داند که چیست حالت عشق

    که بر او عشق، تیر غم نزده است

    عشق را مرتبت نداند آنک

    همه جز در وصال کم نزده است

    دل و جان باخته است هر دو بهم

    گرچه با دل‌ربای دم نزده است

    آتش عشق دوست در شب و روز

    بجز اندر دلم علم نزده است

    یارب این عشق چیست در پس و پیش

    هیچ عاشق در حرم نزده است

    آه از آن سوخته‌دل بریان

    کو به جز در هوات دم نزده است

    روز شادیش کس ندید و چه روز

    باد شادی قفاش هم نزده است

    شادمان آن دل از هوای بتی

    که بر او درد و غم رقم نزده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha