کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت

    جوجوم کرد و چو بشنید آه من بر من گرفت

    آهی از عشقت درون دل نهان می‌داشتم

    چون برون شد بی‌من او راه دهن بر من گرفت

    عشقت آتش در من افکند و مرا گفتا منال

    نالهٔ آتش بگاه سوختن بر من گرفت

    دل به دست خویشتن شد کشته در پای غمت

    خود به خود کرد این و جرم خویشتن بر من گرفت

    عشق می‌خواهد که چون لاله برون آیم ز پوست

    من چو گل بودم درون پیرهن بر من گرفت

    گفتم آخر درد خاقانی دوا یابد به صبر

    چون طبیب عشق بشنید این سخن بر من گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha