به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر هیچ شبی وصل دلارام توان یافت
با کام جهان هم ز جهان کام توان یافت
دل هیچ نیارامد چون عشق بجنبد
در آتش سوزنده چه آرام توان یافت
جان یاد لبش میکند ای کاش نکردی
کان لب نه شکاری است که مادام توان یافت
من سوختم آوخ ز هوس پختن او لیک
بیآتش رز دیگ هوس خام توان یافت
خاقانی اگر یار نیابی چکنی صبر
کاین دولت از ایام به ایام توان یافت
نامت نشود تا نشوی سوختهٔ عشق
کز داغ پس از سوختگی نام توان یافت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.