کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت

    ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت

    ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن او

    او خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت

    ما را به چشم کرد که تا صید او شدیم

    زان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت

    گفتا جفا نجویم زین خود گذر نکرد

    گفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشت

    وصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکرد

    زخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت

    گفتند خرم است شبستان وصل او

    رفتم که بار خواهم دیدم که در نداشت

    گفتم که بر پرم سوی بام سرای او

    چه سود مرغ همت من بال و پر نداشت

    خاقانی ارچه نرد وفا باخت با غمش

    در ششدر اوفتاد که مهره گذر نداشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha