کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه نشینم که فتنه بر پای است

    رایت عشق پای برجای است

    هرچه بایست داشتم الحق

    محنت عشق نیز می‌بایست

    صبر با این بلا ندارد پای

    بگریزد نه بند بر پای است

    راستی به که صبر معذوراست

    بر سر تیغ چون توان پای است

    بیخ امید من ز بن برکند

    آنکه شاخ زمانه پیرای است

    کار من بد شده است و بدتر ازین

    هم شود، تا فلک بر این رای است

    از که نالم بگو ز کارگزار

    یا از آن کس که کار فرمای است

    ناله دارد ز زخم، مار سلیم

    مار از آن کس که ما را فسای است

    خیز خاقانی از نشیمن خاک

    که نه بس جای راحت افزای است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha