کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را

    می‌دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما

    ور خود برآید بر سما کی تیره گردد آسمان

    کز دود آورد آسمان چندان لطیفی و ضیا

    خود را مرنجان ای پدر سر را مکوب اندر حجر

    با نقش گرمابه مکن این جمله چالیش و غزا

    گر تو کنی بر مه تفو بر روی تو بازآید آن

    ور دامن او را کشی هم بر تو تنگ آید قبا

    پیش از تو خامان دگر در جوش این دیگ جهان

    بس برطپیدند و نشد درمان نبود الا رضا

    بگرفت دم مار را یک خارپشت اندر دهن

    سر درکشید و گرد شد مانند گویی آن دغا

    آن مار ابله خویش را بر خار می‌زد دم به دم

    سوراخ سوراخ آمد او از خود زدن بر خارها

    بی صبر بود و بی‌حیل خود را بکشت او از عجل

    گر صبر کردی یک زمان رستی از او آن بدلقا

    بر خارپشت هر بلا خود را مزن تو هم هلا

    ساکن نشین وین ورد خوان جاء القضا ضاق الفضا

    فرمود رب العالمین با صابرانم همنشین

    ای همنشین صابران افرغ علینا صبرنا

    رفتم به وادی دگر باقی تو فرما ای پدر

    مر صابران را می‌رسان هر دم سلامی نو ز ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha