کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا کامروز ما را روز عیدست

    از این پس عیش و عشرت بر مزیدست

    بزن دستی بگو کامروز شادی‌ست

    که روز خوش هم از اول پدیدست

    چو یار ما در این عالم کی باشد

    چنین عیدی به صد دوران کی دیدست

    زمین و آسمان‌ها پرشکر شد

    به هر سویی شکرها بردمیدست

    رسید آن بانگ موج گوهرافشان

    جهان پرموج و دریا ناپدیدست

    محمد باز از معراج آمد

    ز چارم چرخ عیسی دررسیدست

    هر آن نقدی کز این جا نیست قلبست

    میی کز جام جان نبود پلیدست

    زهی مجلس که ساقی بخت باشد

    حریفانش جنید و بایزیدست

    خماری داشتم من در ارادت

    ندانستم که حق ما را مریدست

    کنون من خفتم و پاها کشیدم

    چو دانستم که بختم می کشیدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha