کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست

    بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست

    خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه‌ها

    ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست

    گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم

    گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست

    گه چون حویج دیگ بجوشیم و او به فکر

    کفگیر می‌زند که چنینست خوی دوست

    بر گوش ما نهاده دهان او به دمدمه

    تا جان ما بگیرد یک باره بوی دوست

    چون جان جان وی آمد از وی گزیر نیست

    من در جهان ندیدم یک جان عدوی دوست

    بگدازدت ز ناز و چو مویت کند ضعیف

    ندهی به هر دو عالم یکتای موی دوست

    با دوست ما نشسته که ای دوست دوست کو

    کو کو همی‌زنیم ز مستی به کوی دوست

    تصویرهای ناخوش و اندیشه رکیک

    از طبع سست باشد و این نیست سوی دوست

    خاموش باش تا صفت خویش خود کند

    کو های های سرد تو کو های هوی دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha