کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بامداد روی تو دیدن حیات ماست

    امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست

    امروز در جمال تو خود لطف دیگرست

    امروز هر چه عاشق شیدا کند سزاست

    امروز آن کسی که مرا دی بداد پند

    چون روی تو بدید ز من عذرها بخواست

    صد چشم وام خواهم تا در تو بنگرم

    این وام از کی خواهم و آن چشم خود که راست

    در پیش بود دولت امروز لاجرم

    می‌جست و می‌طپید دل بنده روزهاست

    از عشق شرم دارم اگر گویمش بشر

    می‌ترسم از خدای که گویم که این خداست

    ابروم می‌جهید و دل بنده می‌طپید

    این می‌نمود رو که چنین بخت در قفاست

    رقاصتر درخت در این باغ‌ها منم

    زیرا درخت بختم و اندر سرم صباست

    چون باشد آن درخت که برگش تو داده‌ای

    چون باشد آن غریب که همسایه هماست

    در ظل آفتاب تو چرخی همی‌زنیم

    کوری آنک گوید ظل از شجر جداست

    جان نعره می‌زند که زهی عشق آتشین

    کب حیات دارد با تو نشست و خاست

    چون بگذرد خیال تو در کوی سینه‌ها

    پای برهنه دل به در آید که جان کجاست

    روی زمین چو نور بگیرد ز ماه تو

    گویی هزار زهره و خورشید بر سماست

    در روزن دلم نظری کن چو آفتاب

    تا آسمان نگوید کان ماه بی‌وفاست

    قدم کمان شد از غم و دادم نشان کژ

    با عشق همچو تیرم اینک نشان راست

    در دل خیال خطه تبریز نقش بست

    کان خانه اجابت و دل خانه دعاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha