کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در این جو دل چو دولاب خرابست

    که هر سویی که گردد پیشش آبست

    وگر تو پشت سوی آب داری

    به پیش روت آب اندر شتابست

    چگونه جان برد سایه ز خورشید

    که جان او به دست آفتابست

    اگر سایه کند گردن درازی

    رخ خورشید آن دم در نقابست

    زهی خورشید کاین خورشید پیشش

    چو سیماب از خطر در اضطرابست

    چو سیماب‌ست مه بر کف مفلوج

    بجز یک شب دگر در انسکابست

    به هر سی شب دو شب جمع‌ست و لاغر

    دگر فرقت کشد فرقت عذابست

    اگر چه زار گردد تازه روی‌ست

    ضحوکی عاشقان را خوی و دابست

    زید خندان بمیرد نیز خندان

    که سوی بخت خندانش ایابست

    خمش کن زانک آفات بصیرت

    همیشه از سؤالست و جوابست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha