به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عاشقی و بیوفایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
قصد جان جمله خویشان کنیم
هر چه خویش ما کنون اغیار ماست
عقل اگر سلطان این اقلیم شد
همچو دزد آویخته بر دار ماست
خویش و بیخویشی به یک جا کی بود
هر گلی کز ما بروید خار ماست
خودپرستی نامبارک حالتیست
کاندر او ایمان ما انکار ماست
آنک افلاطون و جالینوس توست
از منی پرعلت و بیمار ماست
نوبهاری کو نوی خود بدید
جان گلزارست اما زار ماست
این منی خاکست زر در وی بجو
کاندر او گنجور یار غار ماست
خاک بیآتش بننماید گهر
عشق و هجران ابر آتشبار ماست
طالبا بشنو که بانگ آتشست
تا نپنداری که این گفتار ماست
طالبا بگذر از این اسرار خود
سر طالب پرده اسرار ماست
نور و نار توست ذوق و رنج تو
رو بدان جایی که نور و نار ماست
گاه گویی شیرم و گه شیرگیر
شیرگیر و شیر تو کفتار ماست
طالب ره طالب شه کی بود
گر چه دل دارد مگو دلدار ماست
شهر از عاقل تهی خواهد شدن
این چنین ساقی که این خمار ماست
عاشق و مفلس کند این شهر را
این چنین چابک که این طرار ماست
مدرسه عشق و مدرس ذوالجلال
ما چو طالب علم و این تکرار ماست
شمس تبریزی که شاه دلبریست
با همه شاهنشهی جاندار ماست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.