کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست

    بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست

    ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی

    در ارس بی‌خبر از آب چو دولاب شدست

    چشم بند ار نبدی که گرو شمع شدی

    کآفتاب سحری ناسخ مهتاب شدست

    ترسد ار شمع نباشد بنبیند مه را

    دل آن گول از این ترس چو سیماب شدست

    چون سلیمان نهان است که دیوانش دل است

    جان محجوب از او مفخر حجاب شدست

    ای بسا سنگ دلا که حجرش لعل شدست

    ای بسا غوره در این معصره دوشاب شدست

    این چه مشاطه و گلگونه غیب است کز او

    زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست

    چند عثمان پر از شرم که از مستی او

    چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست

    طرفه قفال کز انفاس کند قفل و کلید

    من دکان بستم کو فاتح ابواب شدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha