کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای جان نو داده جهان را

    ببر از کار عقل کاردان را

    چو تیرم تا نپرانی نپرم

    بیا بار دگر پر کن کمان را

    ز عشقت باز طشت از بام افتاد

    فرست از بام باز آن نردبان را

    مرا گویند بامش از چه سویست

    از آن سویی که آوردند جان را

    از آن سویی که هر شب جان روانست

    به وقت صبح بازآرد روان را

    از آن سو که بهار آید زمین را

    چراغ نو دهد صبح آسمان را

    از آن سو که عصایی اژدها شد

    به دوزخ برد او فرعونیان را

    از آن سو که تو را این جست و جو خاست

    نشان خود اوست می‌جوید نشان را

    تو آن مردی که او بر خر نشسته است

    همی‌پرسد ز خر این را و آن را

    خمش کن کو نمی‌خواهد ز غیرت

    که در دریا درآرد همگنان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha