کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا حلوا هوس کردست حلوا

    میفکن وعده حلوا به فردا

    دل و جانم بدان حلواست پیوست

    که صوفی را صفا آرد نه صفرا

    زهی حلوای گرم و چرب و شیرین

    که هر دم می‌رسد بویش ز بالا

    دهانی بسته حلوا خور چو انجیر

    ز دل خور هیچ دست و لب میالا

    از آن دستست این حلوا از آن دست

    بخور زان دست ای بی‌دست و بی‌پا

    دمی با مصطفا و کاسه باشیم

    که او می خورد از آن جا شیر و خرما

    از آن خرما که مریم را ندا کرد

    کلی و اشربی و قری عینا

    دلیل آنک زاده عقل کلیم

    ندایش می‌رسد کای جان بابا

    همی‌خواند که فرزندان بیایید

    که خوان آراسته‌ست و یار تنها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha