کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیدم شه خوب خوش لقا را

    آن چشم و چراغ سینه‌ها را

    آن مونس و غمگسار دل را

    آن جان و جهان جان فزا را

    آن کس که خرد دهد خرد را

    آن کس که صفا دهد صفا را

    آن سجده گه مه و فلک را

    آن قبله جان اولیا را

    هر پاره من جدا همی‌گفت

    کای شکر و سپاس مر خدا را

    موسی چو بدید ناگهانی

    از سوی درخت آن ضیا را

    گفتا که ز جست و جوی رستم

    چون یافتم این چنین عطا را

    گفت ای موسی سفر رها کن

    وز دست بیفکن آن عصا را

    آن دم موسی ز دل برون کرد

    همسایه و خویش و آشنا را

    اخلع نعلیک این بود این

    کز هر دو جهان ببر ولا را

    در خانه دل جز او نگنجد

    دل داند رشک انبیا را

    گفت ای موسی به کف چه داری

    گفتا که عصاست راه ما را

    گفتا که عصا ز کف بیفکن

    بنگر تو عجایب سما را

    افکند و عصاش اژدها شد

    بگریخت چو دید اژدها را

    گفتا که بگیر تا منش باز

    چوبی سازم پی شما را

    سازم ز عدوت دست یاری

    سازم دشمنت متکا را

    تا از جز فضل من ندانی

    یاران لطیف باوفا را

    دست و پایت چو مار گردد

    چون درد دهیم دست و پا را

    ای دست مگیر غیر ما را

    ای پا مطلب جز انتها را

    مگریز ز رنج ما که هر جا

    رنجیست رهی بود دوا را

    نگریخت کسی ز رنج الا

    آمد بترش پی جزا را

    از دانه گریز بیم آن جاست

    بگذار به عقل بیم جا را

    شمس تبریز لطف فرمود

    چون رفت ببرد لطف‌ها را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha