کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا

    صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا

    ز بگاه میر خوبان به شکار می‌خرامد

    که به تیر غمزه او دل ما شکار بادا

    به دو چشم من ز چشمش چه پیام‌هاست هر دم

    که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا

    در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین

    که برو که روزگارت همه بی‌قرار بادا

    نه قرار ماند و نی دل به دعای او ز یاری

    که به خون ماست تشنه که خداش یار بادا

    تن ما به ماه ماند که ز عشق می‌گدازد

    دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا

    به گداز ماه منگر به گسستگی زهره

    تو حلاوت غمش بین که یکش هزار بادا

    چه عروسیست در جان که جهان ز عکس رویش

    چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا

    به عذار جسم منگر که بپوسد و بریزد

    به عذار جان نگر که خوش و خوش عذار بادا

    تن تیره همچو زاغی و جهان تن زمستان

    که به رغم این دو ناخوش ابدا بهار بادا

    که قوام این دو ناخوش به چهار عنصر آمد

    که قوام بندگانت به جز این چهار بادا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha