به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا
همه روز اندر آن جنون همه شب اندر این بکا
ز دو چشمت خیال او نشدی یک دمی نهان
که دو صد نور میرسد به دو دیده از آن لقا
ز رفیقان گسستیی ز جهان دست شستیی
که مجرد شدم ز خود که مسلم شدم تو را
چو بر این خلق میتنم مثل آب و روغنم
ز برونیم متصل به درونه ز هم جدا
ز هوسها گذشتیی به جنون بسته گشتیی
نه جنونی ز خلط و خون که طبیبش دهد دوا
که طبیبان اگر دمیبچشندی از این غمی
بجهندی ز بند خود بدرندی کتابها
هله زین جمله درگذر بطلب معدن شکر
که شوی محو آن شکر چو لبن در زلوبیا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.