کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باده ده آن یار قدح باره را

    یار ترش روی شکرپاره را

    منگر آن سوی بدین سو گشا

    غمزه غمازه خون خواره را

    دست تو می‌مالد بیچاره وار

    نه به کفش چاره بیچاره را

    خیره و سرگشته و بی‌کار کن

    این خرد پیر همه کاره را

    ای کرمت شاه هزاران کرم

    چشمه فرستی جگر خاره را

    طفل دوروزه چو ز تو بو برد

    می‌کشد او سوی تو گهواره را

    ترک کند دایه و صد شیر را

    ای بدل روغن کنجاره را

    خوب کلیدی در بربسته را

    خوب کمندی دل آواره را

    کار تو این باشد ای آفتاب

    نور فرستی مه و استاره را

    منتظرش باش و چو مه نور گیر

    ترک کن این گنگل و نظاره را

    رحمت تو مهره دهد مار را

    خانه دهد عقرب جراره را

    یاد دهد کار فراموش را

    باد دهد خاطر سیاره را

    هر بت سنگین ز دمش زنده شد

    تا چه دمست آن بت سحاره را

    خامش کن گفت از این عالم است

    ترک کن این عالم غداره را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha