کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بریده شد از این جوی جهان آب

    بهارا بازگرد و وارسان آب

    از آن آبی که چشمه خضر و الیاس

    ندیدست و نبیند آن چنان آب

    زهی سرچشمه‌ای کز فر جوشش

    بجوشد هر دمی از عین جان آب

    چو باشد آب‌ها نان‌ها برویند

    ولی هرگز نرست ای جان ز نان آب

    برای لقمه‌ای نان چون گدایان

    مریز از روی فقر ای میهمان آب

    سراسر جمله عالم نیم لقمه‌ست

    ز حرص نیم لقمه شد نهان آب

    زمین و آسمان دلو و سبویند

    برون‌ست از زمین و آسمان آب

    تو هم بیرون رو از چرخ و زمین زود

    که تا بینی روان از لامکان آب

    رهد ماهی جان تو از این حوض

    بیاشامد ز بحر بی‌کران آب

    در آن بحری که خضرانند ماهی

    در او جاوید ماهی جاودان آب

    از آن دیدار آمد نور دیده

    از آن بام‌ست اندر ناودان آب

    از آن باغ‌ست این گل‌های رخسار

    از آن دولاب یابد گلستان آب

    از آن نخل‌ست خرماهای مریم

    نه ز اسباب‌ست و زین ابواب آن آب

    روان و جانت آنگه شاد گردد

    کز این جا سوی تو آید روان آب

    مزن چوبک دگر چون پاسبانان

    که هست این ماهیان را پاسبان آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha