کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو عشق را تو ندانی بپرس از شب‌ها

    بپرس از رخ زرد و ز خشکی لب‌ها

    چنان که آب حکایت کند ز اختر و ماه

    ز عقل و روح حکایت کنند قالب‌ها

    هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد

    که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها

    میان صد کس عاشق چنان بدید بود

    که بر فلک مه تابان میان کوکب‌ها

    خرد نداند و حیران شود ز مذهب عشق

    اگر چه واقف باشد ز جمله مذهب‌ها

    خضردلی که ز آب حیات عشق چشید

    کساد شد بر آن کس زلال مشرب‌ها

    به باغ رنجه مشو در درون عاشق بین

    دمشق و غوطه و گلزارها و نیرب‌ها

    دمشق چه که بهشتی پر از فرشته و حور

    عقول خیره در آن چهره‌ها و غبغب‌ها

    نه از نبیذ لذیذش شکوفه‌ها و خمار

    نه از حلاوت حلواش دمل و تب‌ها

    ز شاه تا به گدا در کشاکش طمعند

    به عشق بازرهد جان ز طمع و مطلب‌ها

    چه فخر باشد مر عشق را ز مشتریان

    چه پشت باشد مر شیر را ز ثعلب‌ها

    فراز نخل جهان پخته‌ای نمی‌یابم

    که کند شد همه دندانم از مذنب‌ها

    به پر عشق بپر در هوا و بر گردون

    چو آفتاب منزه ز جمله مرکب‌ها

    نه وحشتی دل عشاق را چو مفردها

    نه خوف قطع و جداییست چون مرکب‌ها

    عنایتش بگزیدست از پی جان‌ها

    مسببش بخریدست از مسبب‌ها

    وکیل عشق درآمد به صدر قاضی کاب

    که تا دلش برمد از قضا و از گب‌ها

    زهی جهان و زهی نظم نادر و ترتیب

    هزار شور درافکند در مرتب‌ها

    گدای عشق شمر هر چه در جهان طربیست

    که عشق چون زر کانست و آن مذهب‌ها

    سلبت قلبی یا عشق خدعه و دها

    کذبت حاشا لکن ملاحه و بها

    ارید ذکرک یا عشق شاکرا لکن

    و لهت فیک و شوشت فکرتی و نها

    به صد هزار لغت گر مدیح عشق کنم

    فزونترست جمالش ز جمله دب‌ها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha