کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا

    که صبر نیست مرا بی‌تو ای عزیز بیا

    چه جای صبر که گر کوه قاف بود این صبر

    ز آفتاب جدایی چو برف گشت فنا

    ز دور آدم تا دور اعور دجال

    چو جان بنده نبودست جان سپرده تو را

    تو خواه باور کن یا بگو که نیست چنین

    وفای عشق تو دارم به جان پاک وفا

    ملامتم مکنید ار دراز می‌گویم

    بود که کشف شود حال بنده پیش شما

    که آتشیست که دیگ مرا همی‌جوشد

    کز او شکاف کند گر رسد به سقف سما

    اگر چه سقف سما ز آفتاب و آتش او

    خلل نکرد و نگشت از تفش سیه سیما

    روان شدست یکی جوی خون ز هستی من

    خبر ندارم من کز کجاست تا به کجا

    به جو چه گویم کای جو مرو چه جنگ کنم

    برو بگو تو به دریا مجوش ای دریا

    به حق آن لب شیرین که می‌دمی در من

    که اختیار ندارد به ناله این سرنا

    خموش باش و مزن آتش اندر این بیشه

    نمی‌شکیبی می‌نال پیش او تنها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha