کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز مقدارت هزاران فخر بی‌مقدار را

    داد گلزار جمالت جان شیرین خار را

    ای ملوکان جهان روح بر درگاه تو

    در سجودافتادگان و منتظر مر بار را

    عقل از عقلی رود هم روح روحی گم کند

    چونک طنبوری ز عشقت برنوازد تار را

    گر ز آب لطف تو نم یافتی گلزارها

    کس ندیدی خالی از گل سال‌ها گلزار را

    محو می‌گردد دلم در پرتو دلدار من

    می‌نتانم فرق کردن از دلم دلدار را

    دایما فخرست جان را از هوای او چنان

    کو ز مستی می‌نداند فخر را و عار را

    هست غاری جان رهبانان عشقت معتکف

    کرده رهبان مبارک پر ز نور این غار را

    گر شود عالم چو قیر از غصه هجران تو

    نخوتی دارد که اندرننگرد مر قار را

    چون عصای موسی بود آن وصل اکنون مار شد

    ای وصال موسی وش اندرربا این مار را

    ای خداوند شمس دین از آتش هجران تو

    رشک نور باقی‌ست صد آفرین این نار را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha