کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشکن دل مرد مشتری را

    بگذار ره ستمگری را

    رحم آر مها که در شریعت

    قربان نکنند لاغری را

    مخمور توام به دست من ده

    آن جام شراب گوهری را

    پندی بده و به صلح آور

    آن چشم خمار عبهری را

    فرمای به هندوان جادو

    کز حد نبرند ساحری را

    در شش دره‌ای فتاد عاشق

    بشکن در حبس شش دری را

    یک لحظه معزمانه پیش آ

    جمع آور حلقه پری را

    سر می نهد این خمار از بن

    هر لحظه شراب آن سری را

    صد جا چو قلم میان ببسته

    تنگ شکر معسکری را

    ای عشق برادرانه پیش آ

    بگذار سلام سرسری را

    ای ساقی روح از در حق

    مگذار حق برادری را

    ای نوح زمانه هین روان کن

    این کشتی طبع لنگری را

    ای نایب مصطفی بگردان

    آن ساغر زفت کوثری را

    پیغام ز نفخ صور داری

    بگشای لب پیمبری را

    ای سرخ صباغت علمدار

    بگشا پر و بال جعفری را

    پرلاله کن و پر از گل سرخ

    این صحن رخ مزعفری را

    اسپید نمی‌کنم دگر من

    درریز رحیق احمری را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha