کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را

    کو به یک جو برنسنجد هیچ صاحب تاج را

    اطلس و دیباج بافد عاشق از خون جگر

    تا کشد در پای معشوق اطلس و دیباج را

    در دل عاشق کجا یابی غم هر دو جهان

    پیش مکی قدر کی باشد امیر حاج را

    عشق معراجیست سوی بام سلطان جمال

    از رخ عاشق فروخوان قصه معراج را

    زندگی ز آویختن دارد چو میوه از درخت

    زان همی‌بینی درآویزان دو صد حلاج را

    گر نه علم حال فوق قال بودی کی بدی

    بنده احبار بخارا خواجه نساج را

    بلمه ای‌هان تا نگیری ریش کوسه در نبرد

    هندوی ترکی میاموز آن ملک تمغاج را

    همچو فرزین کژروست و رخ سیه بر نطع شاه

    آنک تلقین می‌کند شطرنج مر لجلاج را

    ای که میرخوان به غراقان روحانی شدی

    بر چنین خوانی چه چینی خرده تتماج را

    عاشق آشفته از آن گوید که اندر شهر دل

    عشق دایم می‌کند این غارت و تاراج را

    بس کن ایرا بلبل عشقش نواها می‌زند

    پیش بلبل چه محل باشد دم دراج را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha