کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلارام نهان گشته ز غوغا

    همه رفتند و خلوت شد برون آ

    برآور بنده را از غرقه خون

    فرح ده روی زردم را ز صفرا

    کنار خویش دریا کردم از اشک

    تماشا چون نیایی سوی دریا

    چو تو در آینه دیدی رخ خود

    از آن خوشتر کجا باشد تماشا

    غلط کردم در آیینه نگنجی

    ز نورت می‌شود لا کل اشیاء

    رهید آن آینه از رنج صیقل

    ز رویت می‌شود پاک و مصفا

    تو پنهانی چو عقل و جمله از تست

    خرابی‌ها عمارت‌ها به هر جا

    هر آنک پهلوی تو خانه گیرد

    به پیشش پست شد بام ثریا

    چه باشد حال تن کز جان جدا شد

    چه عذر آورد کسی کز تست عذرا

    چه یاری یابد از یاران همدل

    کسی کز جان شیرین گشت تنها

    به از صبحی تو خلقان را به هر روز

    به از خوابی ضعیفان را به شب‌ها

    تو را در جان بدیدم بازرستم

    چو گمراهان نگویم زیر و بالا

    چو در عالم زدی تو آتش عشق

    جهان گشتست همچون دیگ حلوا

    همه حسن از تو باید ماه و خورشید

    همه مغز از تو باید جدی و جوزا

    بدان شد شب شفا و راحت خلق

    که سودای توش بخشید سودا

    چو پروانه‌ست خلق و روز چون شمع

    که از زیب خودش کردی تو زیبا

    هر آن پروانه که شمع تو را دید

    شبش خوشتر ز روز آمد به سیما

    همی‌پرد به گرد شمع حسنت

    به روز و شب ندارد هیچ پروا

    نمی‌یارم بیان کردن از این بیش

    بگفتم این قدر باقی تو فرما

    بگو باقی تو شمس الدین تبریز

    که به گوید حدیث قاف عنقا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha