مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۱۰۰: بیا ای جان نو داده جهان را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای جان نو داده جهان را ببر از کار عقل کاردان را چو تیرم تا نپرانی نپرم بیا بار دگر پر کن کمان را ز عشقت باز طشت از بام افتاد فرست از بام باز آن نردبان را مرا گویند بامش از چه سویست از آن سویی که آوردند جان را از آن سویی که هر شب جان روانست به وقت صبح بازآرد روان را از آن سو که بهار آید زمین را چراغ نو دهد صبح آسمان را از آن سو که عصایی اژدها شد به دوزخ برد او فرعونیان را از آن سو که تو را این جست و جو خاست نشان خود اوست می جوید نشان را تو آن مردی که او بر خر نشسته است همی پرسد ز خر این را و آن را خمش کن کو نمی خواهد ز غیرت که در دریا درآرد همگنان را مولانا بلخی