کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را

    فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را

    چو آمد جان جان جان نشاید برد نام جان

    به پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان را

    بدم بی‌عشق گمراهی درآمد عشق ناگاهی

    بدم کوهی شدم کاهی برای اسب سلطان را

    گر ترکست و تاجیکست بدو این بنده نزدیکست

    چو جان با تن ولیکن تن نبیند هیچ مر جان را

    هلا یاران که بخت آمد گه ایثار رخت آمد

    سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را

    بجه از جا چه می‌پایی چرا بی‌دست و بی‌پایی

    نمی‌دانی ز هدهد جو ره قصر سلیمان را

    بکن آن جا مناجاتت بگو اسرار و حاجاتت

    سلیمان خود همی‌داند زبان جمله مرغان را

    سخن بادست ای بنده کند دل را پراکنده

    ولیکن اوش فرماید که گرد آور پریشان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha