کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آب حیوان باید مر روح فزایی را

    ماهی همه جان باید دریای خدایی را

    ویرانه آب و گل چون مسکن بوم آمد

    این عرصه کجا شاید پرواز همایی را

    صد چشم شود حیران در تابش این دولت

    تو گوش مکش این سو هر کور عصایی را

    گر نقد درستی تو چون مست و قراضه ستی

    آخر تو چه پنداری این گنج عطایی را

    دلتنگ همی‌دانند کان جای که انصافست

    صد دل به فدا باید آن جان بقایی را

    دل نیست کم از آهن آهن نه که می‌داند

    آن سنگ که پیدا شد پولادربایی را

    عقل از پی عشق آمد در عالم خاک ار نی

    عقلی بنمی باید بی‌عهد و وفایی را

    خورشید حقایق‌ها شمس الحق تبریز است

    دل روی زمین بوسد آن جان سمایی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha