کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا

    تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا

    تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد

    تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا

    بود عاشق فراق اندر چو اسمی خالی از معنی

    ولی معنی چو معشوقی فراغت دارد از اسما

    تویی دریا منم ماهی چنان دارم که می‌خواهی

    بکن رحمت بکن شاهی که از تو مانده‌ام تنها

    ایا شاهنشه قاهر چه قحط رحمتست آخر

    دمی که تو نه‌ای حاضر گرفت آتش چنین بالا

    اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند

    کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا

    عذابست این جهان بی‌تو مبادا یک زمان بی‌تو

    به جان تو که جان بی‌تو شکنجه‌ست و بلا بر ما

    خیالت همچو سلطانی شد اندر دل خرامانی

    چنانک آید سلیمانی درون مسجد اقصی

    هزاران مشعله برشد همه مسجد منور شد

    بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا

    تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه

    پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی

    زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق

    به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا

    زهی عنقای ربانی شهنشه شمس تبریزی

    که او شمسیست نی شرقی و نی غربی و نی در جا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha